|
نشریه پرستاری ایران، جلد ۳۵، شماره ۱۳۶، صفحات ۰-۰
|
|
|
عنوان فارسی |
درد ذهنی مددجویان دارای اختلال دوقطبی بستری در مرکز روانپزشکی ایران: یک مطالعه توصیفی |
|
چکیده فارسی مقاله |
زمینه و هدف: یکی از مهمترین اختلالات روانی، اختلال دوقطبی است که با عود مکرر دورههای شیدایی و افسردگی شناخته می شود. اختلال دوقطبی می تواند با نوعی از درد روانشناختی و احساسات منفی مانند ناامیدی، ترس و بیم، سوگ، شرم، احساس گناه، تنهایی و فقدان به نام درد ذهنی همراه باشد. درد ذهنی نوعی درد غیر قابل تحمل است که بدلیل ناکامی و عدم موفقیت فرد در برطرف کردن و ارضای نیازهای خود (مانند دوست داشته شدن، درک شدن، احساس امنیت، کنترل بر شرایط) بوجود می آید و عدم موفقیت در ارضای این دسته از نیازها منجر به مجموعه ای از احساسات متشنج و منفی از قبیل احساس شرم، گناه و خجالت، شکست و ناامیدی، حقارت و غم، بی حرمتی و خشم و ناامیدی می شود و در نهایت منجر به این می شود که فرد رضایتی از زندگی خود ندارد. به عبارت بهتر، وقتی نیازهای روانی افراد مرتفع نگردد، درد ذهنی بروز می یابد. درد ذهنی در شماری از اختلالات روانی مانند اختلالات اضطرابی، اختلالات خوردن، اختلالات شخصیت و اختلالات دوقطبی دیده می شود. درد ذهنی در مددجویان مبتلا به اختلال دوقطبی در مقایسه با سایر اختلالات روانی مانند اسکیزوفرنی، بیشتر دیده می شود. درد ذهنی می تواند با برزو علائم روانپریشی در مددجویان مبتلا به اختلالات روانی، همراه باشد. این درد در آسیب شناسی افسردگی، سهم بزرگی دارد و با شدت افسردگی در مددجویان دارای اختلال افسردگی اساسی ارتباط مستقیم دارد. در واقع، درد ذهنی منجر به بروز علائم مرتبط با افسرگی می شود. در ادامه، این درد سبب آسیب رسانی به خود می شود. درد ذهنی، یکی از پیش بینی کننده های اقدام به خودکشی در مرحله افسردگی از اختلال دوقطبی است. این درد با ایجاد حالات هیجانی منفی مانند احساس گناه و داشتن احساس بی کمکی سبب اقدام به خودکشی می گردد. در واقع، هر گاه درد ذهنی در حد زیاد شده و آزارنده گردد، فرد برای رهایی از آن اقدام به خودکشی می نماید. از سوی دیگر، هر چه درد ذهنی کمتر باشد، مددجویان مبتلا به اختلالات روانی به روان درمانی پاسخ بهتری می دهند. این مطالعه با هدف تعیین درد ذهنی افراد دارای اختلال دو قطبی بستری در مرکز روانپزشکی ایران انجام شد. روش بررسی: این پژوهش، یک مطالعه توصیفی- مقطعی بود. جامعه پژوهش، تمامی مبتلایان به اختلال دوقطبی بستری در مرکز جامع روانپزشکی ایران واقع در غرب تهران بودند. نمونه پژوهش به تعداد 153 نفر به شیوه نمونهگیری مستمر انتخاب شدند. ویژگی های نمونه مشتمل بر داشتن تشخیص اختلال دوقطبی بر اساس پرونده پزشکی، قرار داشتن در رده سنی 18 تا 60 سال، داشتن سواد خواندن و نوشتن و نداشتن نقص بینایی و شنوایی بود. جهت گردآوری دادهها از فرم مشخصات فردی و ابزار درد ذهنی استفاده شد. فرم مشخصات فردی برای سنجش متغیرهای سن، جنس، وضعیت تاهل، سطح تحصیلی، وضعیت اشتغال، وضعیت اقتصادی، سابقه خودکشی و سابقه بستری قبلی در بخش روانپزشکی بود. ابزار درد ذهنی توسط Orbach و همکاران در سال 2003 طراحی گردیده و دارای 44 گویه در طیف لیکرت 5 درجه ای است که به صورت 1(کاملا مخالفم)، 2(مخالفم)، 3(تاحدی موافقم)، 4(موافقم)، 5(کاملا موافقم) در دامنه 44 تا 220، نمره گذاری می شود. تحلیل دادهها نیز با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 16 صورت گرفت. به این منظور از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمونهای تی مستقل و آنالیز واریانس) استفاده گردید. در تحلیل داده ها، P-value کمتر از 05/0 از نظر آماری معنادار لحاظ شد. به منظور رعایت ملاحظات اخلاقی، در ابتدا از کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی ایران، مجوز گرفته شد(IR.IUMS.REC.1399.602) و سپس ضمن گرفتن معرفینامه از دانشگاه با مدیریت مرکز روانپزشکی هماهنگیهای لازم به عمل آمد. در ادامه به واحدهای پژوهش در رابطه با فرآیند تحقیق اطلاعات لازم داده شد و از نظر اخلاقی به آنان خاطرنشان شد که شرکت در مطالعه اختیاری بوده و آنها از این نظر آزاد میباشند. همچنین به نمونهها در زمینه حفظ اطلاعات، اطمینان داده شد. یافته ها: میانگین و انحراف معیار نمره درد ذهنی کلی برابر با 36/93±109/56 و درد ذهنی در مولفه بهت(1/25± 2/11) دارای کم ترین میانگین و در مولفه آشفتگی هیجانی(1/02 ± 86/2) دارای بیش ترین میانگین بود. نتایج نشان داد بین متغیرهای سابقه خودکشی (0/001 P<) ، وضعیت اقتصادی (0/002P=) و وضعیت اشتغال (0/02P=) با درد ذهنی ارتباط معنی دار آماری وجود داشت به طوری که کسانی که سابقه خودکشی داشتند میانگین نمره درد ذهنی بالاتری داشتند. همچنین آزمون تعقیبی توکی نشان داد درد ذهنی مددجویانی که وضعیت اقتصادی ضعیف داشتند نسبت افراد دارای وضعیت اقتصادی خوب P< 0/001) و متوسط (P< 0/001) بیشتر و مددجویانی که بیکار بودند در مقایسه با مددجویان شاغل(P< 0/001) و خانه دار (P< 0/001) درد ذهنی بالاتری داشتند. نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر لزوم اجرای مداخلات روانشناختی به منظور کاهش درد ذهنی مددجویان دارای اختلال دو قطبی را مورد تاکید قرار می دهد. به نظر می رسد، داشتن سابقه اقدام به خودکشی با ایجاد اشتغال خاطر ذهنی در خصوص این مقوله برای افراد دارای اختلال دو قطبی بر درد ذهنی شان می افزاید. به علاوه، برخورداری از وضعیت ضعیف اقتصادی که خود می تواند از پیامدهای بیکاری باشد بر شدت درد ذهنی برای مددجویان دارای اختلال دوقطبی افزوده باشد. با توجه به این که تحقیقات انجام شده بر درد ذهنی مددجویان دارای اختلال دوقطبی به طور خاص و مددجویان دارای انواع اختلالات روانی اندک است، برای تعمیم نتایج و استدلال های عمیق تر در این رابطه باید مطالعات بیش تری انجام شوند. |
|
کلیدواژههای فارسی مقاله |
درد ذهنی، اختلال دوقطبی، مددجو |
|
عنوان انگلیسی |
Assessment of Mental Pain in Individuals With Bipolar Disorder Hospitalized at Iran Psychiatric Center: A Descriptive Study |
|
چکیده انگلیسی مقاله |
Background & Aims:One of the most important mental disorders is bipolar disorder, which is characterized by periods of mania and depression. This disorder can be accompanied by negative emotions such as mental pain. Mental pain is caused by a person's failure to meet and satisfy their needs, and failure to satisfy these needs leads to tense and negative emotions such as feelings of shame, failure and despair, humiliation and sadness and anger and despair. When people's psychological needs are not met, mental pain occurs. Mental pain is seen in mental disorders such as anxiety disorders, eating disorders, personality disorders and bipolar disorder. Mental pain is more common in patients with bipolar disorder than in other mental disorders such as schizophrenia. Mental pain can be associated with the symptoms of psychosis in mental disorders. This pain contributes to the pathology of depression and is directly related to the severity of depression in clients with depressive disorder. Mental pain leads to depressive-related symptoms. This pain causes self-harm. Mental pain is one of the predictors of suicide attempt in the depressive phase of bipolar disorder. This pain leads to suicide by creating negative emotional states such as guilt and helplessness. Whenever the mental pain becomes severe and annoying, the person commits suicide to get rid of it.The less mental pain, the better the response of clients with psychiatric disorders to psychotherapy. The aim of this study was to determine the mental pain of people with bipolar disorder. Material & Methods: This study was descriptive. The research sample consisted of 153 people were selected by continuous sampling. Sample characteristics included having a diagnosis of bipolar disorder based on medical records, being in the age group of 18 to 60 years, being literate and not having visual and hearing impairments. Demographic form and mental pain tool were used to collect data. The demographic information form was used to measure the variables of age, sex, marital status, educational level, employment status, economic status, history of suicide, and history of previous hospitalization in the psychiatric ward. The Mental Pain Tool was designed by Orbach et al. (2003) and has 44 items in the 5-point Likert scale, which are 1 (strongly disagree), 2 (strongly disagree), 3 (somewhat agree), 4 (agree), 5 (strongly Agree). Scores ranges were from 44 to 220. Data analysis was performed using SPSS software version 16. For this purpose, descriptive statistics (frequency, percentage, mean and standard deviation) and inferential statistics (Pearson correlation coefficient, independent t-test and analysis of variance) were used. In data analysis, P-value less than 0.05 was considered statistically significant. In order to comply with ethical considerations, permission was obtained from the Research Ethics Committee of Iran University of Medical Sciences (IR.IUMS.REC.1399.602) and then, while receiving a letter of introduction from the mentioned university, the necessary arrangements were made with the management of the psychiatric center. The research units were then given the necessary information about the research process and were morally reminded that participation in the study was optional and that they were free to do so. Samples were also reassured in terms of data retention. Results: The mean components of shock and nonsense of mental pain in the patients with bipolar disorder had the lowest score and the components of emotional turmoil and confusion had the highest score. Comparison of mental pain scores according to the personal characteristics of clients with bipolar disorder showed that there was a statistically significant relationship between the variables of suicide history (P < 0.001) and economic status (P < 0.002), employment status and mental pain. Those with a history of suicide had higher mean pain scores. Also, clients with poor financial status had higher mental pain than the other two groups. In addition, in the case of employment, the results showed that unemployed clients had higher mental pain. Conclusion: The results of the present study emphasize the need for psychological interventions to reduce mental pain in patients with bipolar disorder. Having a history of attempting suicide by creating a mental preoccupation with this category for people with bipolar disorder seems to add to their mental pain. In addition, having a weak economic situation, which in itself can be a consequence of unemployment, has increased the severity of mental pain for clients with bipolar disorder. Given that research on the mental pain of clients with bipolar disorder in particular and clients with a variety of mental disorders is rare, more studies are needed to generalize the results and deeper arguments in this regard. |
|
کلیدواژههای انگلیسی مقاله |
Mental Pain, Bipolar Disorder, Patient |
|
نویسندگان مقاله |
سمیرا الوندی | Samira Alvandi Department of Psychiatric Nursing, Nursing Care Research Center, School of Nursing and Midwifery, Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran. گروه روانپرستاری، مر کز تحقیقات مراقبتهای پرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، تهران، ایران
مرجان مردانی حموله | Marjan Mardani-Hamooleh Department of Psychiatric Nursing, Nursing Care Research Center, School of Nursing and Midwifery, Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran گروه روانپرستاری، مر کز تحقیقات مراقبتهای پرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، تهران.
فریبا قاسمی | Fariba Ghasemi Department of Psychiatric Nursing, School of Nursing and Midwifery, Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran. گروه روانپرستاری، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، تهران، ایران.
نازنین اسماعیلی | Nazanin Esmaeeli Department of Psychology, Iran psychiatric center, Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran. گروه روانشناسی، مرکز روانپزشکی ایران، دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، تهران، ایران
شیما حقانی | shima Haghani Nursing Care Research Center, Iran University of Medical Sciences, Tehran, Iran. مرکز تحقیقات مراقبتهای پرستاری، دانشگاه علوم پرشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایران، تهران، ایران.
|
|
نشانی اینترنتی |
http://ijn.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-764-28&slc_lang=fa&sid=1 |
فایل مقاله |
فایلی برای مقاله ذخیره نشده است |
کد مقاله (doi) |
|
زبان مقاله منتشر شده |
fa |
موضوعات مقاله منتشر شده |
پرستاری |
نوع مقاله منتشر شده |
پژوهشی |
|
|
برگشت به:
صفحه اول پایگاه |
نسخه مرتبط |
نشریه مرتبط |
فهرست نشریات
|